پایان معمار خود خوانده والیبال؟ / داورزنی؛ میان خطاها و مافیا
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۴۸۸۳۴
والیبال ایران اوضاع خوبی ندارد. خبری از نظم و پرنسیپ سالهای قبل نیست و به نظر میرسد تمرکز و توان فدراسیون بیشتر از آنکه معطوف به برنامهریزی و برگزاری رویدادها باشد، معطوف به حفظ رییس بازنشسته آن شده است.
به گزارش تابناک، اوضاع تا اندارهای وخیم شده که رییس فدراسیون والیبال در گفت وگویی که احتمالا روابط عمومی اش با خبرگزاری رسمی کشور ترتیب داده بود، علت تغییر سرپرست تیم ملی از سوی سرمربی تیم را نزدیکی سرپرست با بازیکنان «آذری» تیم معرفی کرد و با دامن زدن به چند دستگی در تیم ملی، موضوع کنار رفتن محمد موسوی را ندادن کاپیتانی به او اعلام کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در گفت وگویی که هنوز بر خروجی ایسنا موجود است، به خبرنگار این رسانه میگوید: «بازیکنان ما هم از شهرهای مختلفی هستند. چهار، پنج بازیکن آذری و تعدادی مازندرانی هستند. سرپرست تیم هم آذری است. این حس به وجود میآمد که گرایش سرپرست تیم به آذریها بیشتر و به مازنیها کمتر است». رییس فدراسیون والیبال کنار گذاشته شدن سرپرست 15 ساله تیم ملی را با چنین ادبیات کم مایه ای به آذری بودن سرپرست تیم ربط می دهد. همان تیم ملی که کاپیتان آذری اش عبادی پور دو ماه پیش هرچه خواست به امکانات تیم و پاداش های داده نشده از سوی فدراسیون و رییس اش گفت و به خیال خویش از مشکلات پر تعداد تیم پرده برداشت.
داورزنی در شرایط حساس کنونی نه فقط تغییر سرپرست تیم ملی را به موضوعات قوم گرایانه تقلیل میدهد که کنار رفتن محمد موسوی از تیم ملی را هم گردن کادر فنی و دعوای کاپیتانی او و عبادیپور می اندازد. داورزنی درباره نقدها و حرف های موسوی و کنار کنار رفتن خود خواسته اش می گوید: «نقدها بهانه بود. اصل ناراحتی به دعوت و بحث کاپیتانی مربوط میشد.»
به نظر رییس فدراسیون والیبال نه تنها وضعیت شکننده تیم ملی و والیبال ایران را گردن نمیگیرد، بلکه تلاش می کند همه چیز را به کادر فنی و تصمیمات بهروز عطایی سرمربی تیم ربط دهد که اتفاقا او هم دیروز در مصاحبهای صحبتها داورزنی را رد کرد و موضوع کنار گذاشته شدن سرپرست تیم را فارغ از بحثهای قومیتی دانست.
اما چه کسی هست که این روزها از رابطه محمدرضا داورزنی و امیر خوش خبر – شخصی که سال ها سرپرست تیم ملی بود - چیزی نداد. از نزدیکی این دو. از آنچه مافیای خوش خبر در انتخاب کادر فنی تیم ملی در سالهای اخیر خواندهاند و اکنون با حضور مربی ایرانی ورق برای امپراتوری کسی که از بازیکنان تیم ملی خودروی چند صد میلیونی هدیه گرفت، برگشته است.
داورزنی روزهای سختی را پشت سر میگذارد. در جبهه ای سنتی می جنگد که تمام سال های اخیر درگیر آن بوده است. بازنشستگی او بر کسی پوشیده نیست و هر سال حکم مستثنی شدن او قطره چکانی - و حتی به عنوان اهرم فشار از سوی وزارت ورزش- تمدید می شود. او در جبههای دیگر در پی حفظ دستاوردها و صاف کردن خطاهای اطرافیانش هزینههای گزافی پرداخت می کند.
رییس بازنشسته تلاش می کند مهرههایی مثل خوش خبر و رگ و ریشههای او در نقاط مختلف فدراسیون از جمله روابط عمومی را حفظ کند تا شاکله مدیریتی و افکارش حفظ شود. حال آنکه تغییرات در کشور، ورزش و جامعه به آن اندازه سریع و پرمعناست که حنای داورزنی رنگی برای عموم مردم ندارد.
سال قبل و پیش از المپیک توکیو فرهادی قائمی در گفت وگو با رسانه ها از میزان نفوذ مافیایی خوش خبر در تیم ملی پرده برداشت. پیش و پس از آن هم رسانه های بی طرف برعملکرد مافیاگونه سرپرست تیم ملی تاختند حال آنکه با وجود آنکه بهروز عطایی خوش خبر را کنار گذاشته است، داورزنی برای اینکه او به وزارت ورزش باز نگردد حکم سرپرستی تیم نوجوانان را برای او صادر کرده است.
مسیر بی حدود و بی پایانی به نظر میرسد. آیا پایان مردی که روابط عمومی اش روی او عنوان «معمار والیبال نوین ایران» را گذاشت و امروز با تصمیمات نادرست قطار والیبال کند و کم رمق شده است، نزدیک است؟ و یا همچون تمام این سالها چهرههای تاثیرگذار دولتی به کمک مدیر بازنشسته میآیند؟
فراموش نمیکنیم داورزنی مدیری یگانه در تمام سالهای پس از انقلاب است که در تمام دولتها پست کلیدی داشته و با گرفتن چهره و رفتار آن دولت روی کار مانده است.
منبع: تابناک
کلیدواژه: مهسا امینی آنفلوانزا حادثه تروریستی شیراز آرمان علی وردی نیلوفر حامدی مولوی عبدالحمید محمدرضا داورزنی والیبال ایران تیم ملی والیبال مهسا امینی آنفلوانزا حادثه تروریستی شیراز آرمان علی وردی نیلوفر حامدی مولوی عبدالحمید سرپرست تیم ملی خوش خبر سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۴۸۸۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصههای واقعی رئالیتیشوها را میبینند
شیدا یوسفی که تجربه بازی در سینما، تلویزیون، تئاتر و شبکه خانگی را در کارنامهاش دارد، پیش از شروع فعالیت حرفهای خود در سینما و تئاتر در حوزه منشی صحنه مشغول بوده و نخستین تجربه حرفهای خود و بستر معرفیاش به جامعه را سریال «ممنوعه» میداند.
این هنرمند پس از حضور در تلویزیون، وارد پلتفرمهای شبکه خانگی شده و تا امروز در رئالیتیشوها و سریالهای مختلفی نقشآفرینی کرده و بازیگری را به صورت حرفهای دنبال میکند. حضور او در فصل دوم گیمشوی «زودیاک» بهانهای شد تا با او به گفتوگو بپردازیم.
چه شد در گیمشوها حضور پیدا کردید؟
این روزها بازی مورد علاقهام مافیاست. نخستین باری که بازی در «شبهای مافیا» را تجربه کردم، شرکتکنندگان برنامه فقط خانمها بودند که با یک ماه تمرین، بازی را یاد گرفتم. از آن زمان هم در همه مسابقات مافیا حاضر بودم. از سری اول «زودیاک» به بعد هم، هفتهای دو بار جدا از تمرینات با بچهها جمع میشویم و بازی میکنیم و این بازی برایم بسیار جذاب شده در حدی که گاهی در دورهمیهای خانوادگی حوصلهام سر میرود و دوست دارم با دوستانم مافیا بازی کنم.
با کدام فیلم یا سریال به مردم معرفی شدید؟
به نظر خودم سریال «ممنوعه» سبب معرفی من به مردم شد که نخستین کارم در شبکه خانگی بود. در این سریال جزو نقشهای اصلی بودم که سبب شد بیشتر دیده شوم. البته طبق تجربیات من تا امروز، مخاطبان صداوسیما و نمایش خانگی دو دسته کاملاً مجزا از هم هستند. به عنوان مثال در شهرستانها جوانان من را به واسطه حضورم در «شبهای مافیا» یا «مافیا زودیاک» و حتی «ممنوعه» که تماماً تولید شبکه نمایش خانگی هستند میشناسند اما افراد مسنتر به واسطه نقشم در سریالهای صداوسیما با من آشنا هستند.
شما در صداوسیما هم سابقه حضور در سریالهای پرمخاطبی مثل «نونخ»، «بچه مهندس» و آثار دیگر را دارید، به عنوان یک بازیگر، حضور در صداوسیما برای شما دلنشینتر است یا در نمایش خانگی؟
هر کدام از این مدیومها مزایای خوش را دارد، اما مسائلی هست که شاید در هیچ کجای دنیا از لحاظ مناسبات دغدغه بازیگران نباشد مثلاً طراحی لباس یا گریم در صداوسیما بسیار سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی بازیگران فضای آزادتری دارند. بازی در محصولات پلتفرمهای نمایش خانگی جذابیت خودش را دارد. مخاطب ایرانی این روزها درگیر برنامهها و سریالهای خانگی شده و مورد پسندش است حتی به نظرم در جامعه امروز مردم به حدی دغدغه فکری دارند که سریالهای طولانی را پس میزنند و به دنبال مینیسریالها میروند و آنها را راحتتر میپذیرند.
تکرار ساخت رئالیتیشو در مورد بازی مافیا مخاطب را خسته نمیکند؟
شخصاً «زودیاک» را از تمام بازیهای مافیا بیشتر دوست دارم و فکر میکنم کسی که بازی مافیا را دوست داشته باشد درگیر این سناریو و این برنامه میشود. یکی از جذابیتهای این بازی این است که حتی اگر بازیکن حرفهای هم باشید، ممکن است در روند بازی دچار اشتباههای جبرانناپذیری بشوید که این دقیقاً مثل زندگی ماست که سراسر تجربه است و قطعاً از اشتباهاتمان درس بیشتری میگیریم. ضمن اینکه مافیا بازی خستهکنندهای نیست زیرا حتی در جمعهای خصوصی هم هیچ وقت دستها تکراری نمیشود و همیشه بازیها و اتفاقهای جدید رخ میدهد.
از طرفی هم فکر میکنم بازی خانمها و آقایان با یکدیگر روند برنامه را بهتر کرده چون معمولاً در بازی، خانمها کمتر به هم اعتماد میکنند یا با هم تعارف و رودربایستی دارند اما زمانی که در بازی خانمها و آقایان کنار هم حضور دارند، بازی حرفهایتر میشود. همچنین حضور شخصیتهای معروف ورزشی یا اهالی موسیقی در برنامه، مخاطبان برنامه را بیشتر کرد. «زودیاک» بستری برای مخاطب ایجاد کرد تا رفتار و احساس افراد مورد نظر را ببیند و آن را حس کند.
در گذشته بسیاری از هنرمندان با این تفکر که حضور در رئالیتیشو میتواند آینده شغلی آنها را تهدید کند در این برنامهها شرکت نمیکردند، امروز این تصور چقدر تغییر کرده است؟
برای پاسخ به این پرسش از خودم مثال میزنم، من در حوزه بازیگری تحصیلات آکادمیک دارم و قطعاً شغل خودم را بازیگری میدانم اما دوست دارم در برنامههای اینچنینی نیز حضور داشته باشم. برنامههای رئالیتیشو جذابیتهای خاص خود را دارند که علاوه بر سرگرمی و جذابیت، از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکتکنندگان قابل توجیه است که با توجه به وضعیت خود مجاب به حضور در این برنامهها بشوند. گذشته از این مسائل، همان طور که خانم «شبنم مقدمی» در رئالیتیشو «صداتو» به عنوان داور حضور دارد یا «محسن کیایی» به عنوان مجری به این برنامه میآید، به همین صورت تمام بازیگران کمکم به سمت این برنامهها خواهند آمد زیرا رئالیتیشوها معمولاً مورد پسند مردم واقع میشوند و مگر غیر از این است که ما بازیگران یکی از اهداف اصلیمان سرگرم کردن مردم و ساخت اوقاتی خوش است؟ مثلاً مردم در برنامه «صداتو» به صدای یک شخص عادی که در نانوایی کار میکند اما صدای خوبی دارد و آواز میخواند گوش میکنند و لذت میبرند، بنابراین کسی که دوست دارد قصه بشنود تماشای برنامههای رئالیتیشو را انتخاب میکند.